Monday, January 28, 2013

غور از ما چه می خواهد؟


غور یکی از ولایت‏ های مرکزی افغانستان با سابقه ‏ی درخشان تاریخی، اما فراموش ‏شده در عصر حاضر است. تمدن غوری ‌ها از جمله ‏ی تمدن ‏های به یاد ماندنی در ذهن تاریخ بشری خود را حفظ نموده است. این تمدن دارای تمام ویژگی‏ های مثبتی بوده که تمدن‏ های بزرگ جهان داشتند. آثار تاریخی که از آن به‏ جا مانده تا هنوز هم وجود دارند. شاید به وجود آمدن این تمدن از موهبت حضور سبزه و مست ‏کننده‏ ی دریای زیبای هریرود بوده است. چون تمدن‏ ها همواره در کنار دریاهای مواج و خروشان و با غرور متولد شده‏ اند.
<منار جام» با زیبایی شگفت‏ انگیز در کنار دریای مواج و خروشان که به سرعت راه می ‏پیماید تا شاید به مقصدی برسد، اما مقصدی وجود ندارد، تا هنوز حضورش را حفظ نموده و یاد تمدن غوری ‌ها را زنده نگه داشته است. این منار با عظمت با وجود خصلت دوگانه ‏ی هریرود؛ گاه مهربان و گاه خشن، عظمت و ابهت خود را توانسته حفظ کند. اگر چند در بعضی از فصل‏ های سال، امواج بی ‏پروای رود بر شخصیت تاریخی و معماری زیبای «منار» حمله می ‏کند و چنگ می‏ اندازد، اما عظمت و غیرت به ارث برده‏ ی «منار» از تمدن غوری ‏ها بر حمله ‏های رود غلبه نموده و در جریان تنازع بقا خود را به عنوان یادگار یک تمدن کهن حفظ می ‏کند.

مسجد جامع هرات، مدرسه شاه مشهد در ایران، شهر غلغله در بامیان، منار قطب و مسجد قوت ‏الاسلام در دهلی هند، نشان ‏گر این است که هنر در تمدن غوری ‏ها جایگاه خاصی داشته است. با تاسف ما هیچ وقت نتوانستیم آثار باستانی خود را حفظ نماییم، اما تاریخ گویای عظمت آن آثار به یاد ماندنی و بزرگ بشری است.
یکی از ویژگی‏ های تمدن غور، جایگاه زن در این تمدن است. بر خلاف تمدن‏ های دیگر که زن ‏ستیزی در آنان به چشم می ‏خورد، اما در تمدن غوریان یکی از قدرت ‏مندان و شاهان؛ سلطان رضیه است. این نشان می ‏دهد که تمدن غوریان بر خلاف تمدن ‏های دیگر، دین خود را در مقابل قشر محروم جامعه یعنی زن ادا نموده است.
سخن در مورد تاریخ غور زیاد است. به همین اکتفا می‏ کنیم. نظری کوتاه می ‏اندازیم به وضع فعلی این ولایت. غور از جمله ولایت‏ هایی است که به لحاظ امنیتی مشکلی جدی در آن وجود ندارد.  مردم غور حامیان صلح، ثبات، آزادی بیان و ارزش‏ های انسانی می ‏باشند. اما باید گفت تا کنون توجه قابل ملاحظه ‏یی در بازسازی غور نشده است. این بی ‏توجهی می‏ تواند دارای چند دلیل باشد.

نخست، بی‏ کفایتی دولت نسبت به مناطقی که در روند صلح و ثبات همکاری می ‏نمایند و مشکل ایجاد نمی ‏کنند. دولت ما باید در این مناطق سرمایه‏ گذاری بیش ‏تری نماید. در صورتی‏ که در مناطق ناامن بیش ‏ترین سرمایه‏ گذاری انجام شده است. یکی از نمونه های عینی این ادعا، جاده کابل- غور- هرات است که متاسفانه دولت تا هنوز در مورد ساخت آن اقدامی نکرده است.

دوم، ناکارایی کارمندان محلی باعث شده دولت به مشکل ‏های غور توجه ننماید. اکثر کارمندان محلی غرق در فساد اداری هستند. گویا آن ‏ها برای رشوت‏ ستانی و تفرقه‏ اندازی بین مردم موظف شده‏ اند، نه برای خدمت برای مردم. یکی از این نمونه‏ ها ناکارایی در ولسوالی لعل ‏وسرجنگل ولایت غور است که کارمندان محلی، لکه‏ های ننگی بر کارنامه‏ ی بروکرات‏ها و کارمندان دولتی شده است. اکثر آن‏ ها با فرهنگ انسانی هیچ رابطه‏ یی ندارند. در عصری که مردم همه به سوی درس و تحصیل روی آورده ‏اند، اما کارمندان محلی در لعل ‏وسرجنگل به همان شیوه سابقه خان ‏مداری و ارباب ‏سالاری می‏ خواهند سیاست خود را حفظ کنند. امید است والی غور برای بهبود وضع این ولایت و ولسوالی های آن تلاش کند تا دیگر شاهد بیچارگی غوریان نباشیم.

سوم، ضعف برخی نمایندگان مجلس و وکلای شورای ولایتی است که باعث عقب ‏ماندگی این ولایت شده‏ اند. بیش‏تر وکلای این ولایت دست‏ آورد مثبتی برای ولایت غور ندارند. تنها کاری که انجام دادند فقط برای خودشان است، یعنی رسیدن به پول و شهرت که شاید خواب دیدنش هم برای آن ‏ها محال بود. تمام شعارهایی که برای مردم دادند همه یک مشت دروغ ‏های شاخ ‏دار بود که در کارنامه ‏ی آنان ثبت شده است. 

وکلای ولایت غور بیش تر دچار نوعی بی ‏اتفاقی در مسایل عمده ‏ی ملی نیز هستند. این ‏ها هیچ وقت برای منافع مردم با هم توافق نمی‏ کنند و برای رساندن صدای بیچارگی مردم به دولت تلاش نکرده‏ اند. شاید اگر یکی ‏شان طرحی به منافع مردم پیش ‏کش نموده باشد دیگران به طور حتم مخالفت نموده‏ اند. اما هستند وکلایی که به خاطر بی عدالتی در حق مردم ولایت غور و مناطق مرکزی صدای اعتراض شان بلند شده است و وجدان مسوولان را با ریختاندن اشک شان به چالش کشانده اند.
چهارم، مردم غور از خود هیچ واکنش، انتقاد و اعتراض شدید در مقابل این وضع اسف ‏بار نشان نداده‏ اند. در حالی که قدرت مردم، بالاتر از همه کس است. چنان ‏چه در آموزه‏های دینی ما آمده است که «دست خدا همراه مردم است.» بر این اساس مردم باید به این باور برسند توان جنبش‏ های اجتماعی و اعتراض‏ های مردمی به حدی است که بزرگ ‏ترین قدرت‏ ها را به خاک می‏ اندازد. 

پنجم، نبود اعتراض جامعه مدنی، فرهنگیان و دانشجویان ولایت غور در مقابل بی ‏کفایتی‏ های کارمندان دولتی و وکلای شورای ولایتی و شورای ملی می‏ باشد. دانشجویان و دانش ‏آموزان به عنوان قدر‏ت‏ های بسیار قوی در روند تغییرهای اجتماعی در سراسر دنیا نقش اساسی داشته و دارند. 
امروز برای این‏ که در غور باستانی فراموش ‏شده، تغییرهایی در عرصه‏ های مختلف شاهد باشیم نیاز به این است که محصلان و شاگردان مکاتب ما به خود بیایند. در مقابل آن‏ هایی که به سرنوشت مردم فکر نمی ‏کنند فریاد بزنند. با در نظرداشت شرایط نا به‏ سامان ولایت غور و محرومیت غوریان که روزگاری دارای با ارزش ‏ترین و قدرت ‏مندترین تمدن بود، امروز ما وارثان ناخلف گذشتگان ‏مان جرات حق‏ طلبی را نداریم.
نعمت ضیا
منبع: هفته نامه ی راه مدنیت

منتظر




عباس مشتاق "عارفی"
منتظر

بیا باران بهارت منتظراست
بیا دلبرکه یارت منتظراست
بیا تو ای طبیبِ غصه و غم
کاین بیمار زارت منتظراست
بیـــا دامِ محبت پــــهن بنما
که دل بهرِ اسارت منتظراست
دل من بی تو آرامش ندارد
بیا دل بیقرارت منتظراست
بیا ای نور دوچشمان "مشتاق"
کاین چشم انتظارت منتظراست

میهن




میهنا!
ما را
زجان والا تری

گلستانی
بوستانی...
و بهشت انوری

گر بگویند
هست زیبا
پاریس و شهر دبی...

نیست شکی
بهر ما
از هر کدام زیباتری
.
.
م.رضا احسان

Wednesday, January 23, 2013

دیدارِ عشق

عباس "مشتاق" عارفی


دیدارِ عشق

بیا که دیـدنت دیــداری عشـــق است
نگاهت معنیء بیداری عشـــق اــست

تـــو در دلــهای عاشـــق خـــانه داری
سلوکــت معنی اســراری عشق اسـت

بــه جــز تو، عشق، دیگرمعنی نـدارد
تورا خواستن همان اقراری عشق است

ببــــار بــــاران؛ در این دلــهای عاشق
که خُرم کردن_ دل کـاری عشق است

بـــوّد مشتاق_ دیـــداری تو " مشتــاق"
تو را دیدن همـــان دیداری عشق است

زمستان 1389 کابل

کلچه ی پزی در لعل


اولین کلچه پزی در لعل:
این کلچه ها توسط یونس باشنده ی شهرنو، لعل و سرجنگل پخته میشوند.
منبع: جامعه ی لعل و سرجنگل در فیس بوک

کلچه های تولید شده در لعل و سرجنگل
عکس:  رضا نظری

Sunday, January 20, 2013

دوبیتی های زیبا و عاشقانه



عباس عارفی

دعا   
خــدایا دختــرک را رام بنما
مرا درنزدِ او خوش نام بنما
                  اگــر دارد ز من میـل_ جدایی
                  به کانکورش رسان ناکام بنما

دُختِ غوری
دخت غوری یعنی حور، یعنی پری
دخت غوری ! هوش از سر میبری
                 مـن فــدایی آن قــــدِ رعـــنایی تو
                 دخت غوری ! از قشنگی محشری

پرکاله
به نزدت عشق من افسانه گشته
نگاهی تو ز من  بیگانه  گشته
                گذار مرحم در این قلب شکسته
                که از دوری ی تو پرکاله گشته

شلغم
بعضی اوقات حرفی مبهم میزنی
قلب_  نازکی مرا کـــم  میزنی
                   عهد و پیمان و وفا را بی خیال
                    وعده ات رامثلی شلغم میزنی
                  


Saturday, January 19, 2013

زندگینامهء پروفیسور حسین علی راموزی

زندگینامهء پروفیسور حسین علی راموزی


پروفیسور راموزی لعلی، در سال ۱۳۳۳ ه. ش، در قریه " کومرو " ( کامران ) ولسوالی لعل وسرجنگل متولد گردید. دوره ابتداییه را در مکتب سفید آب این ولسوالی به پایان رساند. بعد شادروان خادم بیگ که اورا از پسران خود کمتر نمیدانست، همراه با فرزندفقیدخود عزیز طغیان، به کابل آورد وشامل لیسه ساخت. پروفیسور راموزی بنا براستعداد فو ق العاده ای که درفراگیری درسهای خود داشت، وارد دانشکده ساینس دانشگاه کابل شد. با ختم مقطع لیسانس، ماستری خودرا از دانشگاه " تی یونیورسیتی المینو " جرمنی در رشته الکترونیک وکمپیوتر بدست آورد.

پروفیسور راموزی لعلی، بعد به وطن برگشت ومدت سه سال در دانشگاه کابل، به صفت استاد تدریس نمود. برای اخذ دکترای خود دوباره به آلمان رفت و در رشته " کمپیوتر انتیلجینت " به اخذ دکترا نایل گردید وسالهای زیادی را به تدریس وکارهای تحقیقاتی در آلمان گذشتاند. پروفیسور راموزی لعلی ، بلافاصله پس از سقوط طالبان، به وطن برگشت و مدت یکسال را همراه با یکی از اساتید آلمانی در دانشگاه خصوصی گوهر شاد هرات، استادان این دانشگاه را در بخشهای ساینس وتکنالوژی آموزش داد.

پروفیسور راموزی لعلی، بیش از سی سال در دانشگاه های معتبر افغانستان وآلمان به حیث یک کادر برجسته علمی به تدریس مشغول بود. پروفیسور راموزی لعلی، درکنار تدریس، چندین کتاب را نیز در بخش های ریاضی، فیزیک، برق و مغناطیس به زبان فارسی و همچنان چهار جلد کتاب معتبر علمی را دربخش های فیلترهای دیجیتالی، علوم کامپیوتر وتکنالوژی به زبان آلمانی نوشته است. همچنان کتاب ارزشمند وعلمی را بنام " فزیک جامد " از زبان آلمانی به فارسی ترجمه نموده است. پروفیسور راموزی لعلی در عین زمان سمت مشاور مبارزه با فساد اداری را نیز به عهده داشت.

پروفیسور راموزی لعلی، به عنوان یک عالم برجسته وچهره اکادمیک برازنده ، انسان به غایت متواضع، نیک سرشت، بی آلایش، صمیمی ، راست گفتار وراست کرداری بود که در این دنیای وانفسا، همتا نداشت. او همیشه پاک و صادق باقی ماند، فضیلت انسانی وغنای معنوی او برای دوستان، یاران وهم نیشینان وی همیشه منبع الهام بود. یکی از خصوصیات باارزش استاد راموزی در این بود که با هیچیک از شخصیتهای جامعه خصومت نمی ورزید، چون میدانست که جامعه محروم اش تااینجا بقایش را با چه رنج وعذاب تاریخی تداوم داده است. او باور داشت که هر شخصیتی ، سرمایه بزرگی است که نبایدمقام وارزش آنها با سنجش های فکری دیروز وامروز، فروکاست داده شود. پروفیسور راموزری لعلی ، در تمام دوران فعالیت های اجتماعی خود به این اصل وفادارماند و رابطه های گسترده خودرا با تمامی شخصیتهای علمی ، فرهنگی و اجتماعی مردم اش، همچنان حفظ کرد. حتی برای یکبار هم از دوستان ویاران خویش دلزده نشد و علیه شان حرفی نزد و حرمت همه را صمیمانه رعایت نمود. پروفیسور راموزی لعلی، از متن جامعه فقیر ما برخاست و در مکتب ، لیسه و دانشگاه همیشه مقام اول را داشت و با تدریس و آموزه های اکادمیک خود به بالا ترین مقام علمی دست یافت. با سفر بی برگشت او، افغانستان در واقع یکی از سرمایه بزرگ علمی و اجتماعی خودرا از دست داد و برای جامعه محرومش یک ضایعه جبران ناپذیر به شمار میرود. دوستان استاد از این مرگ نابهنگام وی شوکه گردیده ودر غم عمیق فرورفته اند.

جنازه استاد راموزی لعلی، روزشنبه تاریخ ۳۰ جون ۲۰۱۲ میلادی با حضور بستگان ، اقارب، اساتید دانشگاها، دانشجویان و دوستان وی در شهرک " امید سبز " به خاک سپرده شد.

عکس از زمستان گرماب و سنگ شانده، لعل و سرجنگل:

عکس از زمستان گرماب و سنگ شانده، لعل و سرجنگل:

برای دیدن عکس ها به اندازه ی اصلی بالای عکس های کلیک کنید.

گرماب، لعل و سرجنگل
عکس: عباس عارفی

قریه ی گرماب، لعل
عباس عارفی 

زمستان سنگ شانده
عکس: ضیا <<ضیا>>

فصل یخزده



عباس مشتاق (عارفی)

سرد است هوای گرماب در روز های یخزده
زیبـاست فضای گرماب با برف های یخزده
کوه ها و دشت و صحرا یکسرعروس گشته
بـــا پــیراهــنِ سفیــد و اشــک هــای یخزده
پیر و جـوان جمــع اند در گوشه ی مــساجد
بــا قـــصه های شــاد و خـــیال های یخزده
بعـضی به"نوکتاره" مصروف نشــسته است
در بین بازار گرماب با انـدیشه های یخزده
بعضی زصبح تـاغروب بر سر چشمه است
بــا کــوزه هــای آب و نـــفس های یـــخزده
بعضی به فکر گاو و گوسفند، اندیشه میکند
بعضی به فــکرعــلف و طویله های یخزده
"مشتـــاق" هـم در این میان گوشه ی نشست
تــــرتیــب نمــود ایــن شـــعر های یخــــزده

عباس "مشتاق"عارفی فارغ صنف دوازدهم از لیسه گرماب سفلی

Wednesday, January 16, 2013

لیسهء گرماب لعل


لیسهء گرماب لعل و سرجنگل

لیسه ی گرماب، لعل
عکس: عباس عارفی

Tuesday, January 8, 2013

عکس ها سخن می گوید




بازار سفید آب سرجنگل

مکتبی در ولسوالی لعل و سرجنگل

یکی از دهکده های لعل و سرجنگل

Saturday, January 5, 2013

قصر دختر پادشاه (عکس)

عکس کوهی؛ که گفته میشود، زمانی قصر دختر پادشاه بوده. این کوه در ساحه ی کرمان، لعل و سرجنگل موقعیت دارد. کوه
به داخل راه دارد اما بالا شدن از آن بسیار مشکل است. درون کوه هم به شکل خانه ی خالیگاه وجود دارد.


عکس: صفحهء فیس بوک انجینیر علیداد لعلی

قصر دختر پادشاه، کرمان، لعل

خلص سوانح و کار کردهای شخصیت با نفوذ ملی ، میر خادم حسین بیگ فقید


   میرخادم حسین بیگ، در سال ۱۳۰۷ خورشیدی در قریه" قتلیش" لعل وسرجنگل ولایت غور، دیده به جهان گشود. میرخادم حسین بیگ هنوز طفل سه ساله بود که پدر مبارز و بزرگوارش میرکلبی رضابیگ، در دوره حاکمیت نادر خان به زندان افتید. کلبی رضا بیگ، در برابر استبداد ، چپاولگری وپایمال شدن زمین های زراعتی هزاره ها، در برابر کوچی ها با تمام قامت به مقابله برخاست او که هدایتگری جامعه اش را  به عهده داشت. با دلیری وشهامت مردم را در دفاع از خانه، حیثیت و سرزمین شان به مقاومت فراخواندو تصمیم داشت که بدین وسیله تمام هزاره جات را در مقابله با کوچی ها متحد بسازد.اما متاسفانه دستگاه استبدادی نادرخانی، کلبی رضابیگ را دستگیر ودر محبس دهمزنگ کابل زندانی نمود. کلبی رضابیک در واقع پیشقراول نبرد با استبدادگری حاکمیت های " هزاره ستیز" بود که پس از چندی ابراهم خان گاوسوار ازبخش دیگری هزاره جات چراغ این نبرد جانبازانه را  روشن نمود. کلبی رضابیک بعد از چند ماه در زندان باالاثر شکنجه های طاقت فرسا به شهادت رسید. پس از آن تمام دارایی ، زمین هایی زراعتی و خلاصه همه هستی مادی کلبی رضابیک تاراج وغصب گردید. کلبی رضا بیگ سه پسر و یک دختر از خود بجا گذاشت. هرسه پسر به شمول میر خادم بیگ در خانه خواهر شان بزرگ شدند.
  ولی با گذشت زمان و تداوم استبداد ازسوی دم ودستگاه حاکمیت های" هزاره ستیز" و تاراجگری کوچی ها، تضییق وفشار بیحد وحصر حکومت های محلی و زدو بند های آشکار این حاکمان با کوچی ها، مردم لعل وسرجنگل را به حقانیت راه " کلبی رضابیگ " معتقد ساخت و به خصوص که او در دفاع از مردم خویش شربت شهادت نوشیده بود. مردم لعل وسرجنگل بار دیگر بدور فرزندان کلبی رضابیگ حلقه زدند و هویت آنها را به عنوان رهبران شان تسجیل بخشیدند. میرخادم حسین بیگ جوان که از استعداد ، توانایی وهدایتگری جامعه اش برخوردار بود، بیشتر از برادران دیگر مورد توجه مردم خویش قرار گرفت. خادم بیگ سواد وآموزش خود را در زادگاهش نزد ملا فرا گرفت و او بسیار زود توانست که سطح آگاهی خود را بالا ببرد ومطالعات فراوانی را انجام بدهد. کتب که در آنوقت میر خادم بیگ میخواند، شاید در کل هزاره جات با سوادان محلی از موجودیت این آثار حتی اگاهی هم نداشتند. میرخادم حسین بیگ در برخی مواقع به دلیل مطالعات این آثار، با اتهام های متحجران زمان خود هم مواجه بود. دوبرادر خادم بیگ، یکی علی حسین بیگ بود ودومی اش که خوردترین آنها بود علیجان بیگ نام داشت. میرخادم حسین بیگ دراثر مطالعات متداوم به تحول فرهنگی جامعه خود باورمند گردید وبرای متحول کردن جامعه به تاسیس مکاتب اقدام نمود. میرخادم حسین بیگ برای دستیابی به این تغییرات فرهنگی نیاز به اقتدار بیشتر داشت. از آن رو در دوره های هشتم وسیزدهم شورای ملی به عنوان وکیل از ولسوالی لعل وسرجنگل انتخاب گردید. وکیل خادم بیگ در این دوره ها مکاتب : سفید آب ، غلامک و چهار آسیای سرجنگل را تاسیس نمود. همچنان چندین مکتب دیگر در لعل به کوشش و همت وی تاسیس گردید. وکیل خادم بیگ توانست که با استفاده از نفوذ خود سرک یکاولنگ و سرجنگل و سرک لعل و سرجنگل را از مسیر بهسود تا کوتل ملا یعقوب امتداد بدهد. با پیدایی این سرک ها نقل وانتقال مواد ارتزاقی، البسه و  سایر نیازهای هزاره جات نه تنها سهولت یافت بلکه به مرور زمان به شریان های مبادلاتی کالا بین کابل وهزاره جات تبدیل گردید.
   میرخادم حسین بیگ، در اوایل کودتای ثور چند روزی زندانی گردید و رها شد. اما دوران تلخی برای وی آغاز گردید. پسر جوانش بنام محمد کریم بیگ به محبس پلچرخی زندانی وبعد به شهادت رسید. پسر دیگرش عزیز طغیان پیکار جو ی انقلابی، مترجم اثرارزشمند تیمورخانف که به تاریخ وهویت هزاره ها اختصاص یافته است، توسط عمال رژیم در نزدیکی " پل آرتل" ترور گردید. پسر سوم بیگ فقید بنام قاسم علی بیگ در دوران تسلط مجاهدین در هزاره جات در زادگاه پدری اش به شهادت رسید. پسر چهارمش به اسم محمد داوود بیگ در دوران تسلط طالبان در مزار شریف به شهادت رسید.
  پس از آنکه مجاهدین در هزاره جات تسلط یافت. طبیعتاً هدایتگری اجتماعی شکل دیگری بخود گرفت وقوماندان های مجاهدین در سرتاسر منطقه مسلط گردیدند. رژیم بر سراقتدار از وکیل خادم بیگ دعوت نمود تا به کابل بیاید. بیگ فقید این دعوت را پذیرفت و به کابل آمد. به زودی با تاسیس شورای مرکزی ملیت هزاره، در راس این شورا قرار گرفت. میرخادم بیگ از سال ۱۳۶۴ تا سال ۱۳۶۸ خورشیدی به حیث رئیس شورای مرکزی ملیت هزاره ، کار وفعالیت های چشمگیری را انجام داد. بیگ فقید در جهت تقسیم عادلانه واحد های اداری پیشنهادات مشخصی از جمله تاسیس ولایات جدید مربوط به جغرافیای هزاره جات را مطرح ساخت. بورسیه های تحصیلی برای فرزندان جامعه هزاره را فراهم نمود. مجله "غرجستان"  در دوران ریاست وی تاسیس گردید واین مجله در زمینه های چون: پیشینه تاریخی جامعه هزاره ، و شناساندن هویت تاریخی این مردم به حیث ساکنان بومی افغانستان نقش مهمی را ایفا نمود. میرخادم بیگ دردوران دکتور نجیب الله، مدتی بحیث سناتور در مجلس سنا بود . پس از تسلط مجاهدین به کابل، به مزار شریف رفت. بعد از چندی با حضور جریان مقاومت عدالتخواهی در غرب کابل، رهبر شهید استاد مزاری ، میرخادم بیگ را مانند سیاستمدار و شخصیت مدبر دیگر یعنی" اگبرخان نرگس" به کابل دعوت نمود، تا با استفاده از تجارب وکیل خادم بیگ جریان عدالتخواهانه مردم را قوت بیشتر ببخشد. پس از سقوط غرب کابل وتسلط طالبان، میرخادم بیگ به زادگاهش لعل وسرجنگل رفت وبا استفاده از نفوذ اجتماعی که در میان مردم داشت، توانست که طالبان را متقاعد سازد تا از قتل عام مردم لعل وسرجنگل انصراف ورزند.
  میرخادم بیگ با استعداد که داشت توانست که در دوره اول وکالت خود در شورای ملی، زبان انگلیسی را فرا بگیرد و او میتوانست به این زبان به خوبی حرف بزند وهم مطالعه نماید. میر خادم بیگ قریحه شعری داشت وچندین هزار بیت از سروده هایش موجود بوده که تا هنوز اقبال چاپ نیافته است. شعر های او عمدتاً بار اجتماعی داشته و استبداد وجفاهای روزگار را در شعر خود نکوهش کرده است.
 میرخادم حسین بیگ به روز پنجشنبه 17 اسد 1387 خورشيدی برابر با 7 اگست2008 ميلادی ساعت در شهر کابل جان به جان آفرین سپرد. دعا میکنیم که خداوند روح آن بزرگور را ببخشد وماهم در فرایند نبرد عدالتخواهی رهرو راه پدر وخود او باشیم.

منبع: جام غور

Tuesday, January 1, 2013

مرکز لعل در بهار


برای دیدن عکس به اندازه ی اصلی
بالای عکس کلیک کنید 


مرکز لعل

زندگینامه ی محترم دکتور حسن عبدالهی


زندگینامه محترم دکتورحسن عبداللهی وزیر امور شهر سازی

دکتور حسن عبداللهی فرزند صفر، در سال1355 هـ،ش، در ولایت غور افغانستان چشم به جهان گشوده و سال های کودکی را در آغوش گرم، پرمهر و محبت خانوادۀ  با شغل زراعت ­پیشۀ پدری سپری می نمود که متأسفانه کشور افغانستان از سوی ارتش سرخ شوروی سابق اشغال شده و مانند سایر هموطنان، همراه با خانواده محترم شان مجبور به ترک وطن شده و در ایران مهاجرت نمودند. عبداللهی با توجه به فراهم بودن شرایط تحصیلی، دوره ابتدایی را، طی سال های(1364-1368)هـ،ش، در یکی ازمدارس استان(ولایت ) مشهد-ایران اتمام نموده و دورۀ متوسطه را نیز درهمان استان، در رشته علوم (ریاضی- فزیک)، طی سال های (1368-1372)هـ،ش، با موفقیت به پایان رسانید.
 ایشان پس از پایان دوره ی متوسطه، در امتحان کانکور سراسری سال1372 هـ،ش که بیش از ششصد هزار(600000) نفر شرکت  نموده بود، علی رغم تمامی مشکلات که برای مهاجرین افغانی وجود داشت، با رتبه 637 در رشتۀ جامعه شناسی(برنامه ریزی اجتماعی)، دیپارتمنت پلان گذاری اجتماعی، دانشگاه شیراز که یکی از شهرهای مهم و بزرگ ایران می باشد، موفق گردیده و دوره لیسانس را در مدت چهار سال و با اخذ نمرات عالی و بابه  دست آوردن مقام دوازدهم در میان تمام محصلان به پایان رسانید.
       دکتورعبداللهی پس از پایان دوره ی لیسانس، در امتحان کانکور سراسری سال1376 هـ،ش دورۀ کارشناسی ارشد (ماستری) شرکت نموده و در دانشگاه تهران در دیپارتمنت شهر سازی و برنامه ریزی شهری موفق شدند و بعد از گذرانیدن واحدهای درسی  و تدوین پایان نامه (مونوگراف)کارشناسی ارشد (ماستری) که تحت نام«الگوی نوین مکان یابی کاربری های شهری با استفاده از نرم افزارGIS» که جزو موفق ترین پایان نامه های کارشناسی ارشد(مونوگرافهای ماستری) ارائه شده، درایران بوده و دفاع این پایان نامه(مونوگراف) خود، زمینه رابرای ورود به دورۀ دکتورا در رشتۀ شهرسازی در سال1380هـ،ش برای شان فراهم کرد.دکتورحسن عبداللهی با توجه به اهمیت موضوع رساله دکتورای(مونوگراف دکتورای) خویش که تحت عنوان«نظام شهری در انکشاف[توسعه]متوازن افغانستان» انتخاب نموده بود که خوشبختانه این رساله دکتورا(مونوگراف)با توجه به تازگی موضوع در سال1387هـ ،ش، به صورت کتاب چاپ و در اختیارعموم محصلان و متخصصین ارشد کشور قرار داده شده است.  دکتورعبداللهی همچنان در حوزه های فرهنگی، اجتماعی و علمی نیز حضوری فعال و مؤثر داشته، که از آن جمله می توان، تدریس در دانشگاه کابل، انتشارهفته نامه دانشگاه، فصلنامه مطالعات افغانستان و تأسیس موسسۀ توسعه افغانستان اشاره کرد و علاوه بر آن، در زمینه های تخصصی در بخش های شهر سازی، باشرکت های معتبر ملی و بین المللی فعالیت داشته و ایشان پس از تحولات یازدهم سپتمبر و با ایجاد شرایط فصل نوین در کشور در پست های مسلکی و تخصصی  دولتی چون:«معینیت رشد ظرفیت­ها و انکشاف اداره» در وزارت احیاء و انکشاف دهات، طی سال های(1383-1386)هـ،ش؛«معینیت فنی و ساختمانی»در شهر داری  کابل، طی سال های(1386-1387) هـ،ش؛«مشاوریت وزارت  محترم امور شهرسازی»طی سال های(1387- 1388)هـ،ش و «سرپرست معینیت مالی- اداری» وزارت امور شهرسازی، طی سال های(1389-1390)هـ،ش و اکنون به حیث وزیر امورشهرسازی ایفای وظیفه می نمایند و برای معلومات بیشتر، از فعالیت های مقام محترم ایشان  به طور مختصر به شرح زیر ارایه می­ گردد:
 اول –فعالیت های دوره ی دانشجویی
الف- دوره ی لیسانس(1372-1376)هـ،ش.
فعالیت ها:
دانشگاه شیراز (معاونت تحقیقاتی)
در طرح های تحقیقاتی ذیل به عنوان عضو فعال مشارکت داشته اند:
   *-مكان يابي مناسب براي يكجا نشيني عشايراستان فارس، درسال1375هـ،ش.
  *-پيشنهاد روش بهينه سازی جهت اخذ پروانه ساخت و ساز عمران در شهرداري شيراز. در سال1376  هـ ،ش.
ب-دوره ی کارشناسی ارشد(ماستری)، طی سال های (1376-1379)هـ،ش.
فعالیت ها:
1-دانشکاه تهران- ایران،(معاونت تحقیقاتی)،طی سال(1377- 1378 )هـ،ش.
 در سال هاي مذكور سه طرح تحقیقاتی به دانشگاه تهران پيشنهاد و مدیریت اجراي آنها را نیز به عهده داشته اند:
*-عوامل مؤثر در توسعه سكونت گاههاي خودرو(خودسر) در اطراف كلانشهر تهران، درسال1377 هـ ،ش.
*-مطالعه و بررسي عوامل مؤثر بر بازگشت مهاجرين افغانستان به كشور شان، در سال 1378 هـ ،ش.
*-مكان يابي بازارهاي مكاره شهر مشهد، در سال1378 هـ ،ش.
2- بنياد مسكن
*- تدوین استقرار سكونت گاههاي روستايي استان گلستان در افق 1390، طی سال های(1377-1379)هـ،ش با استفاده از روش(UFRD )
*- تدوين طرح هاي روستايي  قمصر، ‌ميمون در ه و ...
3- شركت مهندسان مشاور  شهر و بنيان شهر ولایت
در اين شركت مهندسي كه جزو شركت هاي ممتاز ايراني بوده  و اموری را به شرح زیر انجام داده اند:
*-طرح جامع شهرستان دهلران، بخش توسعه روستايي و شهري(استان ايلام،غرب ايران)،در سال1378هـ ،ش.
*-طرح جامع مهران، بخش توسعه روستايي و شهري(استان ايلام،غرب ايران)،درسال1378هـ ،ش.
4-سردبير هفته نامه پوهنتون، طی سالهای(1377– 1380)هـ ،ش.
5-مدير طرح ساماندهي سكونت گاهي روستايي آستان گلستان(ایران)، در افق1390هـ،ش،طی سالهای(1377– 1380) هـ،ش.
6-ریيس هيئت مديره و مديرعامل مؤسسه توسعۀ افغانستان، نهاد(علمي_فرهنگي)افغانها در ايران،طی سال های(1377 -1380)هـ ،ش.
ج-دورۀ دکتری، طی سال های(1380- 1383) هـ ،ش.
فعالیت ها:
شركت مهندسان مشاور شهر و بنيان شهر ولایت که شركت مهندسي  مذکور جزو شركت هاي ممتاز ايراني بوده و اموری را به شرح زیر انجام داده اند:
*-طرح جامع ولسوالی دهلران، بخش توسعه روستايي و شهري(استان ايلام،غرب ايران) درسال 1378هـ،ش.
*-طرح جامع مهران، بخش توسعه روستايي و شهري(استان ايلام،غرب ايران)، درسال 1378 هـ ،ش.
*-مسؤل دفتر فني شركت مهندسين مشاور شهر و بنيان، طی سال های(1379- 1381)هـ ،ش.
*-ماستر پلان شهر رامسر(ولایت مازندران، شمال ايران)، درسال1380 هـ ،ش.
*-دبير مجمع فرهنگي محصلان افغانستان،(مجمع فدا)، طی سال(1380-1381)هـ،ش.
*-دبير شوراي سياستگذاري فصلنامه مطالعات افغانستان(در مجموع دو شماره چاپ شده است)،طی سال(1381- 1382)هـ،ش.
*-مدير مسئول فصلنامۀ(علمي-تحقیقاتی)توسعه، اولين فصلنامۀ(علمي-تحقیقاتی)افغانستان در حوزۀمطالعات استراتژيك،(17 شماره فصلنامه مذکور)،طی سال های(1381 – 1384)هـ،ش منتشر شده است.
*-ماستر پلان شهركتالم محله (ولایت مازندران،شمال ايران)،در سال1380 هـ ،ش.
*-ساماندهي مراكز تفريحي سواحل رامسر(ولایت مازندران،شمال ايران)، در سال1381 هـ،ش.
*-ماستر پلان شهر سلماس(شمال غرب ايران، ولایت آذر بايجان غربي)، در سال1381هـ ،ش.
*-دانشگاه تربيت مدرس- دیپارتمنت اقتصاد ایران،طی سال های(1381- 1383)هـ،ش.
*-طرح جامع توسعه ولایت لرستان، بخش توسعه روستايي.
*-طرح جامع توسعه ولایت لرستان،بخش توسعه روستا- شهري.
*-تدوين چهارچوب توسعه صنايع و معادن جنوب ايران، در سال1382 هـ ،ش.
*-بررسي تأثير اصلاحات اقتصادي(بازارآزاد) بر توسعه روستاهاي شمال ايران، در سال1383هـ ،ش.
*-اثر سنجي سازمان منطقه ي عمران سيستان بر توسعه آن منطقه، در سال 1383هـ ،ش.
*-دبيرسمينار(علمي-تحقیقی)،«بررسي مؤلفه هاي بحران در قانون اساسي افغانستان»، دانشگاه تربيت مدرس تهران، در بهارسال  1383 هـ،ش.
*-دبير سمينار(علمي-تحقیقی)،«افغانستان پس ازطالبان»، دانشگاه تربيت مدرس تهران در تابستان  سال1383هـ ،ش.
دوم –دوره ی فعالیت های رسمی-دولتی
فعالیت ها:
الف- معين (رشد ظرفيت ها و انکشاف اداره) وزارت احياء و انكشاف دهات، طی سال های(1383-1386)هـ ،ش.
*-مشاور ماستر پلان شهرنيلي مركز دايكندي(همکارباشرکت عمران)، در سال 1383 هـ ،ش.
*-طراح ماستر پلان دشت ملاغلام ولايت باميان، درسال 1383هـ ،ش.
*-طراح ماستر پلان شهرك اميد سبزفاز جديد(شهرك الحاقي) كابل، درسال 1383 هـ ،ش.
*-رئيس كميسيون حل منازعات و بررسي تخطي­ها در وزارت احياء و انكشاف دهات، طی سال های (1384- 1386)هـ ،ش.
*-استاد افتخاری در دانشگاه آزاداسلامی،واحد کابل.
*-رئيس هيات افغاني در سفر به كشورمالزي براي مذاكره با مسؤلان وزارت زراعت آن کشور در خصوص همکاری میان کشورهای مذکور در جهت ایجاد نورم و استاندارد صنايع مربوط به ميوه جات خشك افغانستان،در زمستان 1384 هـ ،ش.
*-شرکت در برنامه سطح عالی رهبری، کشور جرمنی(برلین)، در سال 1385هـ ،ش.
*-مشاور و همکارافتخاری ماستر پلان شهر بامیان، در سال 1385هـ ،ش.
ب- معین فنی و ساختمانی شهرد داری  کابل، طی سال(1386- 1387) هـ ،ش.
*استاد افتخاری دانشگاه کابل دانشکده ی حقوق و علوم اجتماعی، دیپارتمنت فلسفه و جامعه شناسی در سال1386 هـ ،ش.
ج – مشاور  وزارت امور شهرسازی،طی سال های(1387 -389 1)هـ ،ش.
*-مشاور و ناظر استراتژیک پلان شهر پل خمری، در سال 1387هـ ،ش.
*-مشاور و ناظر استراتژیک پلان شهر شبرغان، در سال 1387 هـ ،ش.
*-مشاور وناظر استراتژیک پلان شهر چاریکار، در سال 1387هـ ،ش.
*-مشاور و ناظر ماسترپلان شهر کابل، در سال 1388هـ ،ش.
*-مشاور و ناظر استراتژیک پلان شهر غزنی، درسال 1388 هـ ،ش.
*-مشاور و ناظر استراتژیک پلان شهر مهترلام، در سال 1388 هـ ،ش.
د-سرپرست معینیت  مالی و اداری  وزارت امور شهرسازی، در سال 1389هـ ، ش   
هـ- معین مالی و اداری، در سال1389هـ،ش.
و-سرپرست وزرات امور شهرسازی در سال1390 هـ، ش .
ز- مقام وزارت امور شهرسازی در سال1391هـ،ش.
سوم-مقالات و تألیفات
الف-آثارچاپی
1-رسالۀ دکتری«تبیین الگوي مطلوب نظام شهري افغانستان».
2-رسالۀ ماستري «الگوي نوين مكان يابي كاربري هاي شهري بااستفاده ازGIS».
3-مقاله تأثیر بنیان های ثابت جغرافیایی بر توسعه شهری وشهرنشینی، مجله(علمی-تحقیقاتی)جغرافیا در افغانستان.
4-مقاله«نقدي برمشاركت ايران دربازسازي افغانستان» فصلنامه(علمي- پژوهشي)توسعه شمارۀ اول،سال1381هـ ،ش.
5-مقاله«بررسي مكانيسم هاي توسعه درقانون اساسي آينده افغانستان»فصلنامۀ(علمي-تحقیقاتی)توسعه،شمارۀ دوم وسوم،سال1381 هـ،ش.
6-مقاله«الگوهاي بازسازي پس ازجنگ»، فصلنامه مطالعات افغانستان،درسال 1381 هـ ،ش.
7-.مقاله«چشم اندازتاريخي به سازوكاراردوازآغازتاانجام»، فصلنامه(علمي-تحقیقاتی)توسعه،شماره چهارم، زمستان 1381 هـ ،ش.
8-مقاله«بررسي مؤلفه هاي استراتيژيك درساختارمندي اردوهاي همسايگان افغانستان»، فصلنامه(علمي-تحقیقاتی)توسعه، شماره چهارم،سال 1381هـ ،ش.
9-مقاله «آسيب هاي بازسازي افغانستان» هفته نامه وحدت، سال 1381هـ ،ش.
10-مقاله«سنجش تعلق به هويت ملي دربين روشنفكران افغانستان» فصلنامه(علمي-تحقیقاتی)توسعه؛ شماره پنجم،سال 1382 هـ ،ش.
11-مقاله «تاريخچه حضوردانشجويان افغانستان درصحنه هاي سياسي»هفته نامه پوهنتون،سال 1378 هـ ،ش.
12-مقاله «بررسي وضعيت آموزشي مهاجرين افغان درايران» هفته نامه پوهنتون،سال 1378هـ ،ش.
ب-آثارآماده چاپ
1-ترجمۀ کتاب«  urbanization and urban systems in India».
2-ترجمۀ گزارش«tudy Kabul city for district development  ».


                                                          ریاست اطلاعات وارتباط عامه
(ارسالی: محمد تقی حسین زاده)