Tuesday, March 12, 2013

آیا مزاری شخصیتی بود که برای نجات یک قوم تلاش داشت یا فراتر از یک قوم، برای نجات افغانستان می اندیشد؟


آیا مزاری شخصیتی بود که برای نجات یک قوم تلاش داشت یا فراتر از یک قوم، برای نجات افغانستان می اندیشد؟


افغانستان کشوری است که در آن اقوام ساکن در کشور بنام های مختلف زندگی می کنند، پشتون، تاجک، ازبک، هزاره، پشئی، نورستانی، قزل باش و سایر اقوام گلهای است که بوستان زیبای کشور را زیبا ساخته است. مزاری با داشتن عقیده محکم اسلامی و بررسی اساسات اسلامی در افغانستان وارد قیام در داخل کشورگردید و می گفت! اگرحکومت به اساس دین است مردم هزاره نیز مسلمان است اگر به اساس افغانیت است هزاره و سایراقوام نیز افغان است و اگربه اساس مذهب است و هزاره نیز به مذهب خود افتخاردارد و در اولین گام از حرکت خود گفت: من طرفدار برادرکشی و مسلمان کشی در افغانستان به هیچ صورت نیستم از نظرمن این جریان سیاسی حاکم به نفع هیچ کس و هیچ قومی در کشور نیست و بیائید عادلانه به بحران موجود در کشور از راه گفتگو و مذاکره پایان دهیم و یا می گفت حق خواستن به مفهوم دشمنی باکسی نیست نمایش دادن لیاقت دیگران را نمی تواند نفی کنند و یا می گفت وحدت ملی و عدالت اجتماعی زمان میتواند در افغانستان تحققق پیدا کنند که به تمام اقوام ساکن در افغانستان در ساختن نظام سهیم باشد این فریادها ثابت می سازد که مزاری رهبری مردم هزاره ها و اقلیت های ساکن در افغانستان نیست بلکه به تعبیر خودش انحصار طلبی را در هرچیزی توسط هرکس و بوسیله هرنژاد محکوم می کنند زیرا بابه مزاری است که جوالی گیری در  داخل حکومت اسلام درافغانستان رامحکوم نموده و عدالت اجتماعی را شرط پیروی از حق میداند ناچاراست یا با گلوله فریاد های حقه مزاری را جواب دهید و ناچار تا فریاد تحکیم وحدت ملی مزاری را که باحضوری تمام اقوام ساکن درکشورمشکل میگرد جواب دهید و اخلاق اسلامی و منطق قومی او برای دیگران قابل هضم نبود زیرا آنان جوالی گری را میراث تاریخی هزاره ها و اقلیت ها میدانست و همیشه اعلام میکرد که هفت متر ریسمان سهم هزاره ها در افغانستان است و عدالت زمان تحقق پیدامی کنند که این هفت متر ریسمان تبدیل به دوازده متر ریسمان گردد. این منطق پوج عزم مزاری را در گرفتن حق اقلیت ها و آزادی این توده های محروم محکم ترساخت و امیدواری مزاری را نسبت به آینده بیشترساخت و سرانجام تعهد سپرد که با خون خود رسمیت مذهب شیعه را در جریده های افغانستان ثبت نماید و با خون خویش این زندان تاریک ، بنام افغانستان را تبدیل به کشور آزاد برای تمام اقلیت ها نماید. سرانجام این تعهد خود را به 22 حوت عملی نموده و چهره عدالت خواهی و اندیشه عالی او را خاموش و وادار به غروب می نماید. این فریادهای مزاری همچنان جاویدان است هیچ تاریخی نمی تواند منکر فدا کاری این ابرمرد حماسی کشورباشد. نظریات و طرحهای سازنده قبلی درجلسه بن فوق العاده می درخشید .(اشتراک تمام اقوام افغانستان درتشکیل حکومت فراگیر) این بیانیه مزاری از حنجره یونس "قانونی " و شخصیت های دیگر از برادران پشتون خارج به گوش رسید تا این بود که موفق به تشکیل حکومت مورد قبول عموم مردم در کشور گردید و فریادهای برحق مزاری، قادر به گشایش دروازه های معارف و تحصیلات عالی برای هزاره ها و سایر اقوام و اقلیتهای ساکن در کشور می گردد. فریاد های مزاری دولت کنونی کشور را قادر به ساختن اردو و پولس نیرومند در داخل کشور ساخت و افغانستان را دارای قانونی اساسی مورد قبول همه را به ارمغان آورد. امروز شخصیت مزاری به عنوان چهره عدالت خواه برای حکمتیار و همفکران او ثابت می شود و مزاری را موسس یک حماسه تاریخی در داخل کشور می پذیرد. امروز مزاری یونس خالص ها  را جبراً به پذیزیش هزاره ها در ساختمان نظامی و سیاسی افغانستان وادارمی نماید و آرامش افغانستان را در گیرو حضورهزاره ها در افغانستان می قبولاند بدین لحاظ میتوان گفت که مزاری یک هزاره نبود، بلکه او یک اندیشمند عادل در افغانستان بود و فراتر از حقوق هزاره ها در افغانستان موضع میگیرفت و برای نجات افغانستان تلاش می کرد. مزرای پیام آزاد زیستن مردم را به تمام آزادی خواهان دنیا میدهد و حادثه افشار را به عنوان جنایات تاریخی و قصابی انسانها در داخل کشور و تاریخ کشور ثابت می کنند و خودش با کوله بار از خاطرات از ظلم ها و ستم ها به که برای مردم کشور پیش آمده راهی خاک بلخ میگیرد.                                                                                                                                                           
نویسنده: قربانعلی "الفت"
فرستنده: تقی حسین زاده
ماهنامهء علم و عمل

No comments:

Post a Comment