با درنظرداشت کم و کاستی ها، فراز و نشیب های سیزده سال تجربه
نظام دموکراسی، فرصت اشتراک یافتن توده های مردم اعم از زن و مرد، پیر و جوان و تمام
اقلیت های قومی و مذهبی ساکن در این کشورِ در انتخاب نمودن و انتخاب شدن، آزادی
بیان که حتی تو را مستقیم توهین نمودند و به سخره گرفتند و تو سراپاه چشم گشتی و گوش،
می خواهم بگویم که تو رییس جمهوری خوبی بودی. تو بر مردم و کشوری فرمان راندی و درب
مکتب و دانشگاه را- اگرچند که ساختی و سوختاندند- بر روی فرزندان این مرز و بوم
باز نمودی که در تاریخ شان جز جنگ و خشونت، توحش و بربریت، انسان کشی و برادرکشی،
تعصبات قومی، مذهبی، منطقوی و حزبی صفحه ای دیگر نداشت و تو با سیاست محافظه کارانه
ات صفحه ای دیگری به رنگ سپید باز نمودی. با آنکه نقطه ضعف های حکومت تو خیلی زیاد
بود، نمره اول را در فساد اداری و قاچاق و تولید مواد مخدر در سطح جهان گرفتی و تمام
انگشت های انتقاد خارجی و داخلی به طرف تو و کابینه مصلحتی ات بود، ولی تو خوب لب
زیر دندان گرفتی و همچنان پایدار ماندی. درک می کنم وقتی مردم و شهروندان کشورت را
کشتند، در قندهار روی استیژ گریستی. اگرطالبان را "برادران ناضی" خواندی
من درک کردم که باید به تو حق داد، آنها هم "افغان" اند و همتبار و از نژاد
و قوم خودت می باشد که باید دل ناراض آنها را هم بدست می آوردی، چرا که بعد از ریاست
جمهوری باز با همان ها باید باشی. زندانیان "بگرام" به امر تو آزاد شد
که این کار تو هیچ خوب نبود ولی خودت هم می دانیستی ولی مجبور بودی که در روز های
آخر حکومت خود یک خدمت ناچیزی را به اصطلاح خودت به "برادران ناراضی" ات
انجام دهی. پیمان امنیتی را با آمریکا امضا نکردی و بیشتر از این ترس داشتی که نشود
چون؛ بزرگان ات که با هر بار امضای پیمان ها یک لکه ننگ برجای ماندند، تو هم
یادگار برجای بمانی و از امضای پیمان می خواستی به عنوان تضمین در قبال عدم
بازخواست و حسابدهی کمک های هنگفتِ که در جریان حکومت ات از طرف جامعه جهانی شده
بود؛ استفاده نمایی. می دانم که نمی شود یک شبه این وضعیت خفقان را تغیر داد، ولی
تو تا حدی تغیر دادی. از تقلب و فساد، از تریاک و قاچاق، از رشوه و واسطه بازی
چیزی نمی گویم، چرا که در این دوصدوشصت سال اخیر این پدیده های شوم تبدیل به یک سنت
و فرهنگ شده و فکر و ذهن این مردم را تخدیر نموده است، تو توان این سنت شکنی را به
تنهایی نداشتی. تو در ساختار قدرت و مدیریت از تمام گروه ها و تنظیم های جهادی کار
گرفتی و آنها را مدبرانه به دور خود گیرد آوردی. وزارت خانه هایت براساس مصلحت
تقسیم شده بود نه براساس شایسته گی، و تو با همین وزرای مصلحتی ساختی و سوختی در
آتش لعن و نفرین دوست و دشمن ات. من کمتر مطلبی در وصف تو و در رابطه به کارکردهای
مثبت تو و دولت تو خوانده و دیده ام، برعکس کسانی که هیچ نکردند و همه چیز شدند.
گذشته از سیاست، خوش-تیپ و خوش لباس
بودی، به فرهنگ افغانی ات ارج می گذاشتی و چون گاندی با فرهنگ اصیل خودت در صحنه
حاضر می شدی، با آنکه کشورت در وضعیت خوب سیاسی و اقتصادی نبود ولی تو غرور افغانی
ات را از دست نداده همیشه سربلند بودی، یادم نمی رود جریان ملاقات ات را با رییس
جمهور پاکستان "پرویزمشرف". وقتی قرار بود دست بدهید و او در یک دست اش
شمشیر را به طور سمبولیک گرفته بود و یک دست اش را به طرف تو دراز کرد، تو با چالاکی
و هوشیارانه ازینکه بی ادبی هم نشود؛ کلاه "قره قولی" ات را از سرت گرفتی
چون؛ او یک دست خود را دراز نمودی و با دو دست در استقبال یک دست نرفتی. برای من
این افتخار بود در مقابل رییس جمهوری کشوری که کشورم را هیچ می پنداشت کم نیاوردی.
در مجمع سازمان ملل با "چپن" افغانی ات در صحنه حاضر می شدی، لباس ات
سنتی بود ولی فکر نو و مدرن به سر داشتی. سخنان ات هیچ وقت جدی نبود و بیشتر به
فکاهی می ماند، در کنفرانس های خبری و سخنرانی های رسمی ات چنین می گفتی: "
اوه آمریکا بری اردوی ما طیاره جنگی بتی و گرنه از روسیه می گیریم. و یا، اوه طالب
بس است دیگه کشتن ره بس کو و گرنه خودم به تنهایی میایم د پاکستان درِ خانه ات باز
مه می فامم و تو. یا اینکه، اسپنتا! تو گپ نزو باش که خود مردم تصمیم بیگیره و
اینجا سرزمین شیران است و ما شیران هستیم." چشمک های تو در موقع سخنرانی سوژه
ای جالب بود، همیشه لبخند می زدی. در زن گرفتن برعکس شاهان و سلاطین گذشته، رهبران
احزاب و سیاسیون کنونی، به یک "زینت کرزی" قانع شدی. خلاصه اینکه برای
مردم نا امید از همه چیز و از هر زعیم، رییس جمهوری خوبی بودی، حال که وقت رفتن ات
فرارسیده از بدی ها و نقطه ضعف های که داشتی نمی گویم. تو به اندازه کافی در این
سیزده سال توهین شده و با کلمات نامناسب نوازش داده شده ای ولی جایگاه تو در تاریخ
معاصر کشور محفوظ است. خواسته یا ناخواسته اولین زعیم این کشور هستی که حاضر به
انتقال قدرت از طریق انتخابات و شکل مسالمت آمیز آن شده ای. خدمات تو در راستایی
تکنولوژی، آموزش و پرورش، تأمین امنیت، آزادی بیان و رسانه ها، تلاش در راه تأمین
صلح، و بسا موارد اساسی که کارکردهای تو در این دهه ای گذشته بوده، فراموش ناشدنی
و قابل قدر می باشد و جایگاه تو محفوظ است.
عباس عارفی
No comments:
Post a Comment