توحش قلم
و آنگاه که منادیان آرمان های دموکراتیک و ارزش های مدنی, به
واژه ها و جملات در قالب ادبیات سوررآلیستی نوع „افغان_ستانی„ روی می آورند، دست
مداحان و فحاشانی که به سبک فولکلوریک سخن می راندند و می نبشتند، را از پشت می
بندند. و از این فرایند می شود عصر „توحش قلم„ یاد کرد. „چارلیز جنکس„ به سخن
طعنه_آمیز گفته بود که: ”پست مدرنیته در ساعت 3:32 بعداز ظهر 15 ژوئیه 1972م؛ لحظه
ی که مجتمع مسکونی پروئیت ایگوی سن لوئی را با دینامیت تخریب کردند، آغاز شد.„ از
نظر جنکس پست مدرنیته یک نوع فرایند و جریان "پس_رفت" است که ارزش ها و
دست آورد های عصر مدرنیته را تخریب و نابود می کند. فرایند یا این جریان توحش قلم
و ادبیات تخریبی را در کشور ما می شود از آغاز اعلام کمپاین انتخاباتی کاندیدان
ریاست جمهوری توسط کمیسیون مستقل انتخابات_البته ادبیات تخریبی و دشنام سابقه ی
تاریخی دارد، ولی نه به طور عموم و فراگیری که در این برهه ی از زمان شایع شده
است_ یاد کرد، آن ساعت 12 شب که بعداز آن قلم ها وحشی شد و ادبیات رنگ و بوی
سوررآلیستی به خود گرفت، ادبیات نقدی و نظری جایش را به ادبیات„غیوم غیوم„ داد و
ناگفتنی ها بی_پیرایه از افواه برآمدن گرفت, که می شودآغاز این توحش و بربریت مدرن
را به آن ساعت ۱۲ شب، نسبت داد. اگر چند
جنبش ادبی سوررآلیستی که بسترخیزش آن در غرب بوده است, پیامد های مثبت داشته و راه
را به سوی آزادی بیان باز کرده و محدویت زدایی ادبی نمود, ولی پی_آیند های
نوع„افغان_ستانی„ این نوع ادبیات را با این وحشی_گری قلم که به خصوص در این اواخر
اوج گرفته، جز انحطاط و گرایش به پستی و تنیش های فرقه ی، پیش_بینی نمی توان کرد.
نمونه ی این وحشی_گری را در یاداشت های روزانه نویسنده ها و قلم_آ شنایان می توان
به وضوح دید و بعضأ هم لذت بخش است که دشنام های بعضی های شان را بخوانی, از این
توحش و بربریت قلم و به عقیده توماس هابس „فطرت وحشی„ شان حظ کنی
عباس عارفی
No comments:
Post a Comment