میرخادم حسین بیگ، در سال ۱۳۰۷ خورشیدی در قریه" قتلیش" لعل وسرجنگل ولایت غور، دیده به جهان گشود. میرخادم حسین بیگ هنوز طفل سه ساله بود که پدر مبارز و بزرگوارش میرکلبی رضابیگ، در دوره حاکمیت نادر خان به زندان افتید. کلبی رضا بیگ، در برابر استبداد ، چپاولگری وپایمال شدن زمین های زراعتی هزاره ها، در برابر کوچی ها با تمام قامت به مقابله برخاست او که هدایتگری جامعه اش را به عهده داشت. با دلیری وشهامت مردم را در دفاع از خانه، حیثیت و سرزمین شان به مقاومت فراخواندو تصمیم داشت که بدین وسیله تمام هزاره جات را در مقابله با کوچی ها متحد بسازد.اما متاسفانه دستگاه استبدادی نادرخانی، کلبی رضابیگ را دستگیر ودر محبس دهمزنگ کابل زندانی نمود. کلبی رضابیک در واقع پیشقراول نبرد با استبدادگری حاکمیت های " هزاره ستیز" بود که پس از چندی ابراهم خان گاوسوار ازبخش دیگری هزاره جات چراغ این نبرد جانبازانه را روشن نمود. کلبی رضابیک بعد از چند ماه در زندان باالاثر شکنجه های طاقت فرسا به شهادت رسید. پس از آن تمام دارایی ، زمین هایی زراعتی و خلاصه همه هستی مادی کلبی رضابیک تاراج وغصب گردید. کلبی رضا بیگ سه پسر و یک دختر از خود بجا گذاشت. هرسه پسر به شمول میر خادم بیگ در خانه خواهر شان بزرگ شدند.
ولی با گذشت زمان و تداوم استبداد ازسوی دم ودستگاه حاکمیت های" هزاره ستیز" و تاراجگری کوچی ها، تضییق وفشار بیحد وحصر حکومت های محلی و زدو بند های آشکار این حاکمان با کوچی ها، مردم لعل وسرجنگل را به حقانیت راه " کلبی رضابیگ " معتقد ساخت و به خصوص که او در دفاع از مردم خویش شربت شهادت نوشیده بود. مردم لعل وسرجنگل بار دیگر بدور فرزندان کلبی رضابیگ حلقه زدند و هویت آنها را به عنوان رهبران شان تسجیل بخشیدند. میرخادم حسین بیگ جوان که از استعداد ، توانایی وهدایتگری جامعه اش برخوردار بود، بیشتر از برادران دیگر مورد توجه مردم خویش قرار گرفت. خادم بیگ سواد وآموزش خود را در زادگاهش نزد ملا فرا گرفت و او بسیار زود توانست که سطح آگاهی خود را بالا ببرد ومطالعات فراوانی را انجام بدهد. کتب که در آنوقت میر خادم بیگ میخواند، شاید در کل هزاره جات با سوادان محلی از موجودیت این آثار حتی اگاهی هم نداشتند. میرخادم حسین بیگ در برخی مواقع به دلیل مطالعات این آثار، با اتهام های متحجران زمان خود هم مواجه بود. دوبرادر خادم بیگ، یکی علی حسین بیگ بود ودومی اش که خوردترین آنها بود علیجان بیگ نام داشت. میرخادم حسین بیگ دراثر مطالعات متداوم به تحول فرهنگی جامعه خود باورمند گردید وبرای متحول کردن جامعه به تاسیس مکاتب اقدام نمود. میرخادم حسین بیگ برای دستیابی به این تغییرات فرهنگی نیاز به اقتدار بیشتر داشت. از آن رو در دوره های هشتم وسیزدهم شورای ملی به عنوان وکیل از ولسوالی لعل وسرجنگل انتخاب گردید. وکیل خادم بیگ در این دوره ها مکاتب : سفید آب ، غلامک و چهار آسیای سرجنگل را تاسیس نمود. همچنان چندین مکتب دیگر در لعل به کوشش و همت وی تاسیس گردید. وکیل خادم بیگ توانست که با استفاده از نفوذ خود سرک یکاولنگ و سرجنگل و سرک لعل و سرجنگل را از مسیر بهسود تا کوتل ملا یعقوب امتداد بدهد. با پیدایی این سرک ها نقل وانتقال مواد ارتزاقی، البسه و سایر نیازهای هزاره جات نه تنها سهولت یافت بلکه به مرور زمان به شریان های مبادلاتی کالا بین کابل وهزاره جات تبدیل گردید.
میرخادم حسین بیگ، در اوایل کودتای ثور چند روزی زندانی گردید و رها شد. اما دوران تلخی برای وی آغاز گردید. پسر جوانش بنام محمد کریم بیگ به محبس پلچرخی زندانی وبعد به شهادت رسید. پسر دیگرش عزیز طغیان پیکار جو ی انقلابی، مترجم اثرارزشمند تیمورخانف که به تاریخ وهویت هزاره ها اختصاص یافته است، توسط عمال رژیم در نزدیکی " پل آرتل" ترور گردید. پسر سوم بیگ فقید بنام قاسم علی بیگ در دوران تسلط مجاهدین در هزاره جات در زادگاه پدری اش به شهادت رسید. پسر چهارمش به اسم محمد داوود بیگ در دوران تسلط طالبان در مزار شریف به شهادت رسید.
پس از آنکه مجاهدین در هزاره جات تسلط یافت. طبیعتاً هدایتگری اجتماعی شکل دیگری بخود گرفت وقوماندان های مجاهدین در سرتاسر منطقه مسلط گردیدند. رژیم بر سراقتدار از وکیل خادم بیگ دعوت نمود تا به کابل بیاید. بیگ فقید این دعوت را پذیرفت و به کابل آمد. به زودی با تاسیس شورای مرکزی ملیت هزاره، در راس این شورا قرار گرفت. میرخادم بیگ از سال ۱۳۶۴ تا سال ۱۳۶۸ خورشیدی به حیث رئیس شورای مرکزی ملیت هزاره ، کار وفعالیت های چشمگیری را انجام داد. بیگ فقید در جهت تقسیم عادلانه واحد های اداری پیشنهادات مشخصی از جمله تاسیس ولایات جدید مربوط به جغرافیای هزاره جات را مطرح ساخت. بورسیه های تحصیلی برای فرزندان جامعه هزاره را فراهم نمود. مجله "غرجستان" در دوران ریاست وی تاسیس گردید واین مجله در زمینه های چون: پیشینه تاریخی جامعه هزاره ، و شناساندن هویت تاریخی این مردم به حیث ساکنان بومی افغانستان نقش مهمی را ایفا نمود. میرخادم بیگ دردوران دکتور نجیب الله، مدتی بحیث سناتور در مجلس سنا بود . پس از تسلط مجاهدین به کابل، به مزار شریف رفت. بعد از چندی با حضور جریان مقاومت عدالتخواهی در غرب کابل، رهبر شهید استاد مزاری ، میرخادم بیگ را مانند سیاستمدار و شخصیت مدبر دیگر یعنی" اگبرخان نرگس" به کابل دعوت نمود، تا با استفاده از تجارب وکیل خادم بیگ جریان عدالتخواهانه مردم را قوت بیشتر ببخشد. پس از سقوط غرب کابل وتسلط طالبان، میرخادم بیگ به زادگاهش لعل وسرجنگل رفت وبا استفاده از نفوذ اجتماعی که در میان مردم داشت، توانست که طالبان را متقاعد سازد تا از قتل عام مردم لعل وسرجنگل انصراف ورزند.
میرخادم بیگ با استعداد که داشت توانست که در دوره اول وکالت خود در شورای ملی، زبان انگلیسی را فرا بگیرد و او میتوانست به این زبان به خوبی حرف بزند وهم مطالعه نماید. میر خادم بیگ قریحه شعری داشت وچندین هزار بیت از سروده هایش موجود بوده که تا هنوز اقبال چاپ نیافته است. شعر های او عمدتاً بار اجتماعی داشته و استبداد وجفاهای روزگار را در شعر خود نکوهش کرده است.
میرخادم حسین بیگ به روز پنجشنبه 17 اسد 1387 خورشيدی برابر با 7 اگست2008 ميلادی ساعت در شهر کابل جان به جان آفرین سپرد. دعا میکنیم که خداوند روح آن بزرگور را ببخشد وماهم در فرایند نبرد عدالتخواهی رهرو راه پدر وخود او باشیم.
منبع: جام غور
No comments:
Post a Comment