غور یکی از ولایت های مرکزی افغانستان
با سابقه ی درخشان تاریخی، اما فراموش شده در عصر حاضر است. تمدن غوری ها از
جمله ی تمدن های به یاد ماندنی در ذهن تاریخ بشری خود را حفظ نموده است. این
تمدن دارای تمام ویژگی های مثبتی بوده که تمدن های بزرگ جهان داشتند. آثار
تاریخی که از آن به جا مانده تا هنوز هم وجود دارند. شاید به وجود آمدن این تمدن
از موهبت حضور سبزه و مست کننده ی دریای زیبای هریرود بوده است. چون تمدن ها
همواره در کنار دریاهای مواج و خروشان و با غرور متولد شده اند.
<منار جام» با زیبایی شگفت انگیز در کنار دریای مواج و خروشان که به سرعت راه می پیماید تا شاید به مقصدی برسد، اما مقصدی وجود ندارد، تا هنوز حضورش را حفظ نموده و یاد تمدن غوری ها را زنده نگه داشته است. این منار با عظمت با وجود خصلت دوگانه ی هریرود؛ گاه مهربان و گاه خشن، عظمت و ابهت خود را توانسته حفظ کند. اگر چند در بعضی از فصل های سال، امواج بی پروای رود بر شخصیت تاریخی و معماری زیبای «منار» حمله می کند و چنگ می اندازد، اما عظمت و غیرت به ارث برده ی «منار» از تمدن غوری ها بر حمله های رود غلبه نموده و در جریان تنازع بقا خود را به عنوان یادگار یک تمدن کهن حفظ می کند.
مسجد جامع هرات، مدرسه شاه مشهد در ایران، شهر غلغله در بامیان، منار قطب و مسجد قوت الاسلام در دهلی هند، نشان گر این است که هنر در تمدن غوری ها جایگاه خاصی داشته است. با تاسف ما هیچ وقت نتوانستیم آثار باستانی خود را حفظ نماییم، اما تاریخ گویای عظمت آن آثار به یاد ماندنی و بزرگ بشری است.
یکی از ویژگی های تمدن غور، جایگاه زن در این تمدن است. بر خلاف تمدن های دیگر که زن ستیزی در آنان به چشم می خورد، اما در تمدن غوریان یکی از قدرت مندان و شاهان؛ سلطان رضیه است. این نشان می دهد که تمدن غوریان بر خلاف تمدن های دیگر، دین خود را در مقابل قشر محروم جامعه یعنی زن ادا نموده است.
سخن در مورد تاریخ غور زیاد است. به همین اکتفا می کنیم. نظری کوتاه می اندازیم به وضع فعلی این ولایت. غور از جمله ولایت هایی است که به لحاظ امنیتی مشکلی جدی در آن وجود ندارد. مردم غور حامیان صلح، ثبات، آزادی بیان و ارزش های انسانی می باشند. اما باید گفت تا کنون توجه قابل ملاحظه یی در بازسازی غور نشده است. این بی توجهی می تواند دارای چند دلیل باشد.
نخست، بی کفایتی دولت نسبت به مناطقی که در روند صلح و ثبات همکاری می نمایند و مشکل ایجاد نمی کنند. دولت ما باید در این مناطق سرمایه گذاری بیش تری نماید. در صورتی که در مناطق ناامن بیش ترین سرمایه گذاری انجام شده است. یکی از نمونه های عینی این ادعا، جاده کابل- غور- هرات است که متاسفانه دولت تا هنوز در مورد ساخت آن اقدامی نکرده است.
دوم، ناکارایی کارمندان محلی باعث شده دولت به مشکل های غور توجه ننماید. اکثر کارمندان محلی غرق در فساد اداری هستند. گویا آن ها برای رشوت ستانی و تفرقه اندازی بین مردم موظف شده اند، نه برای خدمت برای مردم. یکی از این نمونه ها ناکارایی در ولسوالی لعل وسرجنگل ولایت غور است که کارمندان محلی، لکه های ننگی بر کارنامه ی بروکراتها و کارمندان دولتی شده است. اکثر آن ها با فرهنگ انسانی هیچ رابطه یی ندارند. در عصری که مردم همه به سوی درس و تحصیل روی آورده اند، اما کارمندان محلی در لعل وسرجنگل به همان شیوه سابقه خان مداری و ارباب سالاری می خواهند سیاست خود را حفظ کنند. امید است والی غور برای بهبود وضع این ولایت و ولسوالی های آن تلاش کند تا دیگر شاهد بیچارگی غوریان نباشیم.
سوم، ضعف برخی نمایندگان مجلس و وکلای شورای ولایتی است که باعث عقب ماندگی این ولایت شده اند. بیشتر وکلای این ولایت دست آورد مثبتی برای ولایت غور ندارند. تنها کاری که انجام دادند فقط برای خودشان است، یعنی رسیدن به پول و شهرت که شاید خواب دیدنش هم برای آن ها محال بود. تمام شعارهایی که برای مردم دادند همه یک مشت دروغ های شاخ دار بود که در کارنامه ی آنان ثبت شده است.
وکلای ولایت غور بیش تر دچار نوعی بی اتفاقی در مسایل عمده ی ملی نیز هستند. این ها هیچ وقت برای منافع مردم با هم توافق نمی کنند و برای رساندن صدای بیچارگی مردم به دولت تلاش نکرده اند. شاید اگر یکی شان طرحی به منافع مردم پیش کش نموده باشد دیگران به طور حتم مخالفت نموده اند. اما هستند وکلایی که به خاطر بی عدالتی در حق مردم ولایت غور و مناطق مرکزی صدای اعتراض شان بلند شده است و وجدان مسوولان را با ریختاندن اشک شان به چالش کشانده اند.
چهارم، مردم غور از خود هیچ واکنش، انتقاد و اعتراض شدید در مقابل این وضع اسف بار نشان نداده اند. در حالی که قدرت مردم، بالاتر از همه کس است. چنان چه در آموزههای دینی ما آمده است که «دست خدا همراه مردم است.» بر این اساس مردم باید به این باور برسند توان جنبش های اجتماعی و اعتراض های مردمی به حدی است که بزرگ ترین قدرت ها را به خاک می اندازد.
پنجم، نبود اعتراض جامعه مدنی، فرهنگیان و دانشجویان ولایت غور در مقابل بی کفایتی های کارمندان دولتی و وکلای شورای ولایتی و شورای ملی می باشد. دانشجویان و دانش آموزان به عنوان قدرت های بسیار قوی در روند تغییرهای اجتماعی در سراسر دنیا نقش اساسی داشته و دارند.
امروز برای این که در غور باستانی فراموش شده، تغییرهایی در عرصه های مختلف شاهد باشیم نیاز به این است که محصلان و شاگردان مکاتب ما به خود بیایند. در مقابل آن هایی که به سرنوشت مردم فکر نمی کنند فریاد بزنند. با در نظرداشت شرایط نا به سامان ولایت غور و محرومیت غوریان که روزگاری دارای با ارزش ترین و قدرت مندترین تمدن بود، امروز ما وارثان ناخلف گذشتگان مان جرات حق طلبی را نداریم.
<منار جام» با زیبایی شگفت انگیز در کنار دریای مواج و خروشان که به سرعت راه می پیماید تا شاید به مقصدی برسد، اما مقصدی وجود ندارد، تا هنوز حضورش را حفظ نموده و یاد تمدن غوری ها را زنده نگه داشته است. این منار با عظمت با وجود خصلت دوگانه ی هریرود؛ گاه مهربان و گاه خشن، عظمت و ابهت خود را توانسته حفظ کند. اگر چند در بعضی از فصل های سال، امواج بی پروای رود بر شخصیت تاریخی و معماری زیبای «منار» حمله می کند و چنگ می اندازد، اما عظمت و غیرت به ارث برده ی «منار» از تمدن غوری ها بر حمله های رود غلبه نموده و در جریان تنازع بقا خود را به عنوان یادگار یک تمدن کهن حفظ می کند.
مسجد جامع هرات، مدرسه شاه مشهد در ایران، شهر غلغله در بامیان، منار قطب و مسجد قوت الاسلام در دهلی هند، نشان گر این است که هنر در تمدن غوری ها جایگاه خاصی داشته است. با تاسف ما هیچ وقت نتوانستیم آثار باستانی خود را حفظ نماییم، اما تاریخ گویای عظمت آن آثار به یاد ماندنی و بزرگ بشری است.
یکی از ویژگی های تمدن غور، جایگاه زن در این تمدن است. بر خلاف تمدن های دیگر که زن ستیزی در آنان به چشم می خورد، اما در تمدن غوریان یکی از قدرت مندان و شاهان؛ سلطان رضیه است. این نشان می دهد که تمدن غوریان بر خلاف تمدن های دیگر، دین خود را در مقابل قشر محروم جامعه یعنی زن ادا نموده است.
سخن در مورد تاریخ غور زیاد است. به همین اکتفا می کنیم. نظری کوتاه می اندازیم به وضع فعلی این ولایت. غور از جمله ولایت هایی است که به لحاظ امنیتی مشکلی جدی در آن وجود ندارد. مردم غور حامیان صلح، ثبات، آزادی بیان و ارزش های انسانی می باشند. اما باید گفت تا کنون توجه قابل ملاحظه یی در بازسازی غور نشده است. این بی توجهی می تواند دارای چند دلیل باشد.
نخست، بی کفایتی دولت نسبت به مناطقی که در روند صلح و ثبات همکاری می نمایند و مشکل ایجاد نمی کنند. دولت ما باید در این مناطق سرمایه گذاری بیش تری نماید. در صورتی که در مناطق ناامن بیش ترین سرمایه گذاری انجام شده است. یکی از نمونه های عینی این ادعا، جاده کابل- غور- هرات است که متاسفانه دولت تا هنوز در مورد ساخت آن اقدامی نکرده است.
دوم، ناکارایی کارمندان محلی باعث شده دولت به مشکل های غور توجه ننماید. اکثر کارمندان محلی غرق در فساد اداری هستند. گویا آن ها برای رشوت ستانی و تفرقه اندازی بین مردم موظف شده اند، نه برای خدمت برای مردم. یکی از این نمونه ها ناکارایی در ولسوالی لعل وسرجنگل ولایت غور است که کارمندان محلی، لکه های ننگی بر کارنامه ی بروکراتها و کارمندان دولتی شده است. اکثر آن ها با فرهنگ انسانی هیچ رابطه یی ندارند. در عصری که مردم همه به سوی درس و تحصیل روی آورده اند، اما کارمندان محلی در لعل وسرجنگل به همان شیوه سابقه خان مداری و ارباب سالاری می خواهند سیاست خود را حفظ کنند. امید است والی غور برای بهبود وضع این ولایت و ولسوالی های آن تلاش کند تا دیگر شاهد بیچارگی غوریان نباشیم.
سوم، ضعف برخی نمایندگان مجلس و وکلای شورای ولایتی است که باعث عقب ماندگی این ولایت شده اند. بیشتر وکلای این ولایت دست آورد مثبتی برای ولایت غور ندارند. تنها کاری که انجام دادند فقط برای خودشان است، یعنی رسیدن به پول و شهرت که شاید خواب دیدنش هم برای آن ها محال بود. تمام شعارهایی که برای مردم دادند همه یک مشت دروغ های شاخ دار بود که در کارنامه ی آنان ثبت شده است.
وکلای ولایت غور بیش تر دچار نوعی بی اتفاقی در مسایل عمده ی ملی نیز هستند. این ها هیچ وقت برای منافع مردم با هم توافق نمی کنند و برای رساندن صدای بیچارگی مردم به دولت تلاش نکرده اند. شاید اگر یکی شان طرحی به منافع مردم پیش کش نموده باشد دیگران به طور حتم مخالفت نموده اند. اما هستند وکلایی که به خاطر بی عدالتی در حق مردم ولایت غور و مناطق مرکزی صدای اعتراض شان بلند شده است و وجدان مسوولان را با ریختاندن اشک شان به چالش کشانده اند.
چهارم، مردم غور از خود هیچ واکنش، انتقاد و اعتراض شدید در مقابل این وضع اسف بار نشان نداده اند. در حالی که قدرت مردم، بالاتر از همه کس است. چنان چه در آموزههای دینی ما آمده است که «دست خدا همراه مردم است.» بر این اساس مردم باید به این باور برسند توان جنبش های اجتماعی و اعتراض های مردمی به حدی است که بزرگ ترین قدرت ها را به خاک می اندازد.
پنجم، نبود اعتراض جامعه مدنی، فرهنگیان و دانشجویان ولایت غور در مقابل بی کفایتی های کارمندان دولتی و وکلای شورای ولایتی و شورای ملی می باشد. دانشجویان و دانش آموزان به عنوان قدرت های بسیار قوی در روند تغییرهای اجتماعی در سراسر دنیا نقش اساسی داشته و دارند.
امروز برای این که در غور باستانی فراموش شده، تغییرهایی در عرصه های مختلف شاهد باشیم نیاز به این است که محصلان و شاگردان مکاتب ما به خود بیایند. در مقابل آن هایی که به سرنوشت مردم فکر نمی کنند فریاد بزنند. با در نظرداشت شرایط نا به سامان ولایت غور و محرومیت غوریان که روزگاری دارای با ارزش ترین و قدرت مندترین تمدن بود، امروز ما وارثان ناخلف گذشتگان مان جرات حق طلبی را نداریم.
نعمت ضیا
منبع: هفته نامه ی راه مدنیت
No comments:
Post a Comment