Thursday, November 22, 2012

پرواز


م.حسین رامش



گنجشکی
در تیره گی ی شب
هوس پرواز کرد
از شاخک درختی پرید
و سفرش آغاز کرد
او میدانست که:
لبخند در آغوش ظلم گناه است
و مهتاب از جنگل می ترسد
که سخت سیاه است
و آخر:
به کام شب پا گذاشت
و خط باریکی از نور بجا گداشت 

No comments:

Post a Comment