Saturday, March 16, 2013

گذری بر پیشینه تاریخی هزاره ها:

حبیب الله حقتاش

گذری بر پیشینه تاریخی هزاره ها:

هزاره‌ها یکی از ساکنین بومی افغانستان می باشند و بیشتر شیعه مذهب هستند. هزاره ها در افغانستان سومین گروه قومی عمده را تشکیل می‌دهند. بر پایه برخی منابع، جمعیت آنها تقریباً ۲۷٫۵ درصدکل جمعیت این کشور را تشکیل می‌دهند اما برخی ها جمعیت آنها را حدود ۱۸٪ پیش بینی می‌کنند. هزاه ها بیشتر در مناطق مرکزی افغانستان سکونت دارند که این مناطق بیشتر به هزاره جات و هزارستان معروف است. زبان: هزاره‌ها به زبان فارسی دری، با گویش هزارگی صحبت می‌کنند و فرهنگی مشابه با اقوام فلات ایران دارند. در گویش هزارگی تعدادی واژه‌های عربی، ترکی و مغولی وارد شده‌ است. این گویش برخی از ویژگی‌های دستوری دری سده چهارم و پنجم هجری را در خود حفظ کرده‌ است. در لهجه هزارگی دو حرف (د) غلیظ و (ت) غلیظ نیز وجود دارد که تلفظ شان نزدیک به تلفظ آن حروف در پشتو و اردو است. میزان تفاوت لهجه هزارگی با فارسی معیار در لهجه جاغوری بسیار زیاد و در لهجه دایزنگی کم است. دین: هزاره‌ها عمدتا شیعه دوازده امامی و برخی اسماعیلی هستند و گروه سنی و گروه های دیگر نیز وجود دارد. امکان دارد هزاره‌ها در اوایل قرن شانزده میلادی در دوره ایلخانیان و محمد خدابنده الجایتو از اسلام سنی به شیعه گرویده باشند. هزاره‌ها در زمان حکومت شاه عباس صفوی به دین اسلام شیعی گرویدند. برخی نیز موافق نیستند، مثلًا علی اکبر تشدید درباره قدمت تشیع در کوهستان غور می‌نویسد: «مرکز شیعیان غیور یا مسلمین غور اولین تمرکز شیعه در بلاد غور بوده‌است. زیرا بین سال‌های ۳۵ تا ۴۰ هجری مسلمان شده‌اند و در زمان خلافت علی بن ابیطالب، جعده بن خبیره المخزومی که خواهرزاده علی بن ابیطالب بود، از طرف وی به حکومت خراسان منصوب شد. به خاطر رفتار شایسته جعده، مردم غور داوطلبانه به علی بن ابیطالب محبت می‌ورزیدند. امرای غور که وضع را کاملا انسانی می‌یابند، بدون جنگ سر بر خط فرمان علی بن ابیطالب گذارده به دین اسلام گرویدند. به پیشنهاد جعده، علی بن ابیطالب فرمان حکومت سرزمین غور را به خاندان ((شنسب)) که امرای قبلی آن سامان بودند صادر کرد و این فرمان‌نامه قرن‌ها در آن خانواده محفوظ بود و مایه افتخار و مباهات آن دو زمان به شمار می‌آمد نام هزاره ها: کلمه (هزاره)ترجمه فارسی لغت مغولی (مینگان)که معرف یک اجتماع بزرگ از قبیله مغولی می‌باشداست. نژاد: هزارها از جمله چندین نژادی‌های هستند که اطلاع چندانی از منشا و مبدأشان از آغاز خلقت تا قرن پانزدهم در دست نیست. با این حال چندین نظریه وجود دارد: هزارها به عنوان بومی ترین مردم هزارجات، هزارها به عنوان نژاد مغولی کامل، هزاره‌ها به عنوان ترک مغولی هزاره‌ها به عنوان مجموعه‌ای از گروههای قومی دیگر هزاره‌ها به عنوان نژاد تبتیان و گورخان پیشینه : مورخین عرب و خراسان هزاره‌جات را به نام‌های غرجستان – غرج الشار – گُرستان یاد کرده اند و حدود چهارگانه آن را از جانب غرب به هرات و بادغیس و از طرف شرق به کابل – از سمت شمال به جوزجان و از سوی جنوب به غرنی پیوست دانسته‌ اند. به قولاین حقول تاریخدان عرب، غرجستان کشوری بزرگی بوده ‌است که موسوم به مملکت غرجه یاد شده‌است. در اغلب کتب تاریخ عرب و خراسان، هزاره‌جات به نام غرجستان یاد شده که وسعت آن خیلی از وسعت کنونی آن فراتر بوده و شامل غور، بامیان، ارزگان، بلخ، سمنگان وغزنی می‌شد. _اکادمیسین پوهاند عبدالاحمد جاوید در یکی از مقاله‌هایش تحت عنوان بحثی پیرامون اقوام و طوایف افغانستان می‌نویسد: طوریکه دیدیم سرزمین خلج نزدیک کابل و غزنی بوده‌ است و خلج ها در همین حدود می‌زیستند و هنوز در زمین داور علاقه‌ای به نام خلج معروف است. اما در اینکه تلفظ صحیح به فتح دوم است یا سکون آن اختلاف است. این کلمه هنوز در هند و افغانستان با سکون دوم و (و) در ایران به فتح دوم تلفظ می‌گردد. اصطخری ابن حوقل ویاقوت حموی چنانکه دیدیم حرف دوم را ساکن ضبط کرده‌اند و اما معنی حرف اول و دوم را به فتحه نوشته و به گمان اغلب به سکون دوم درست‌تر می‌نماید. خلاصه اگر بپذیریم که کلمه غلجی همان خلجی است و ریشه آن را از غرچ بدانیم. اما بنابر عقیده بعضی اگر آن را از شکل ترکی قلچ تصور کنیم تلفظ آن با فتح دوم خواهد بود. عقیده بر این است که این کلمه ترکی نبوده خاصه با قلج ترکی ارتباطی ندارد و غالباً کلمه خلج شکل دیگر غرچ است. کلمه غرچه در ادبیات فارسی دری بمعنای کوهی مقابل روستایی آمده و از لحاظ اتساع معنی بمعنای ساده و ابله نیز به کار رفته‌است. قرن بیستم: در قرن بیستم میلادی هزاره‌ها به عنوان شهروندان درجه دوم کشور در افغانستان به حساب می‌ آمدند و گاهی حتی به عنوان برده با آنها از طرف دولت مرکزی رفتار می‌شد. بعد از کودتای سال ۱۹۷۸ که درپی آن گروه کمونیستی خلق به قدرت رسید، کم کم هزاره ها برای برابری حق شهروندی خود نسبت به دیگر شهروندان افغانستان شروع به انجام کار‌های سیاسی کردند. رهبران اسلامی هزاره مانند؛ عبدالعلی مزاری با الهام گرفتن از حرکت‌های اسلامی کشور های همسایه، حزب‌ سیاسی را بنیان گذاری کرد. بعد از خروج ارتش سرخ از افغانستان وپایان حکومت کمونیستی با مرگ دکتر نجیب الله افغانستان وارد جنگ های داخلی شد. هزاره با ساختن حزب وحدت سعی در حفظ کردن قدرت سیاسی خود کردند؛ در سیاست جدید حزب دیگر مذهب جایی اصلی خود را نداشت و بیشتر کوشیده می‌شد تا از تمام قوای هزاره یک انسجام کلی بسازد. قرن بیست ویکم : با ورود نیروهای ائتلاف به افغانستان در سال ۲۰۰۱ حکومت طالبان سقوط کرد. قانون اساسی جدید، ورود همه شهروندان افغانستان را به نظام و حکومت اجازه می‌دهد؛ از همین رو امروز هزاره‌ها توانستند بیش از ۲۰ درصد از کرسی‌های پارلمان افغانستان را در انتخابات ۲۰۱۱ از خود کنند. به گفته اسناد رو مونسوتی، استاد دانشگاه حقوق بین الملل در ژنو ؛ این حرکت سیاسی مورد انتقاد سیاستمداران پشتون شده‌است. با وجود قوانین جدید که بر اساس آن حقوق همه شهروندان را یکسان می‌داند؛ اما هنوز هم حرکات نژاد پرستانه‌ای علیه این مردم صورت می‌گیرد. در سال ۲۰۰۷ قبایل کوچی با حمله به روستاهای هزارگی باعث آواره شدن هزاران تن از هزاره شده و ده‌ها نفر هرساله در پی حملات آنان کشته می‌شود. سازمان‌های غیر دولتی گزارشی مبنی بر بدتر شدن وضعیت حقوق شهروندی‌ هزاره هاو حملات نژاد پرستانه علیه آنها هشدار داده‌اند .
حبیب الله حقتاش
22/9/1391 کابل

No comments:

Post a Comment