Sunday, December 9, 2012

مرگ آرزو ها



عزیزالله سروش

مرگ آرزو ها

در غروب طلایی باور ها
مرگ آرزوهایم فرا رسید
و طوسن باورم را
بطرف وادی نا امیدی می تازم
بلی یادم هست دیروز:
وقتی که امپراطوری نادانی
به سر زمین بی مسئولیت می تاخت
پروانه های کوچک
سرود بی مسئولیتی را زمزمه می کردند
بی خبر از اینکه
در تاریکی های زندگی
به دور کدام شمع افروخته گردد

No comments:

Post a Comment